Friday 8 November 2013

تفسیر آهنگ پونز از آلبوم ترامادول "شاهین نجفی"



حالم این روزا حال خوبی نیست 


مثل حال عقاب بی پرواز 


شکل حال ژکوند بی لبخند 


مثل احوال تار بی شهناز 






حس خودش و توصیف میکنه ... میگه حالم حال خوبی نیست و بعد با سه تا تشبیه ، سعی میکنه که شدت خستگی رو به شنونده بفهمونه 


عقاب نماد آزادی و سنبل غرور و آزادگیه و اگه پروازی در کار نباشه تقریباً هیچی نیست ...


لبخند ژکوند یکی از شناخته شده ترین آثار داوینچی هست و اینجا شاعر خودش و به ژکوند بی لبخند تشبیه میکنه


جلیل شهناز ، یکی از سرشناس ترین نوازندگان تار و سه تار در ایرانه ...


تو هر سه مورد ، شاعر سعی داره اون احساس غربت و تنهایی و بی حوصلگی و به شنونده منتقل کنه و حسش و به درستی توصیف کنه














دود میشه کلمبیا هر روز


بین نخ های پاکت کنتَم 


سقط میشه ترانه ای هر شب


توی گیلاس سبز ابسنتم 






با ترانه نوشتن و سیگار و مشروب ، روز و شب و گذروندن ! اینجا کلاً منظورش یه زندگی تکراری و روز مرگی و کسالت و افسردگی ... معنی ش اینه که فقط داره میگذرونه یه زندگی تکراری ( که البته به این قضیه در بیت بعد مستقیماً اشاره میشه ) انگار یه چیزی نگرانش کرده ... اینجاست که حس همدرد بودن بین شاعر و مخاطب ایجاد میشه و میفهمیم که شاعر از یه درد مشترک حرف میزنه !


در ضمن کلمبیا رو صرفاً به این خاطر گفته که این کشور یکی از بزرگترین صادر کننده های توتون و تنباکو هست ... البته این ها ظاهر شعرن ، حاشیه ان . چیزی که ما دنبالشیم اصل داستانه ... ما دنبال مفهومیم ... مغز ... معنی .


















زندگی مثل بیخ دیواری 


توو یه تاریخِ تلخ و تکراری


با هر اسمی دو بار میمیرم 


دو "محمد" دو بار "مختــــاری"










زندگی رو به بازی بیخ دیواری تشبیه کرده ... (تو این بازی دو یا چند نفر کنار هم می ایستن ... هرکی یه سکه پرت میکنه سمت دیوار ، سکه ای که نزدیکتر از بقیه به دیوار بمونه برنده ست) 


تو این قسمت شعر رو از حالت شخصی و فردی در میاره و اشاره میکنه به دو خاطره ی تلخ از دو محمّد مختاری ... و میگه دو بار میمیرم چون :


1- محمّد مختاری : از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان معاصر ایران و از فعالین در کانون نویسندگان ایران بود که در سال 77 در ماجرای موسوم به قتل های زنجیره ای کشته شد ...


2- محمّد مختاری : که طی جریان جنبش سبز در اعتراضات خیابانی سال ۱۳۸۹ در تهران کشته شد ...


شاعر مخصوصاً به این دو نفر اشاره کرده ... شعر کم کم شکل اجتماعی مرموزی به خودش میگیره ...


















اون شبی که صدای "نســــرین" داشت 


توو یه سلول سرد می پژمرد 


بی بی سی تیتر اولش این بود :


مَمِه ی آنجلینا رو لولو برد






اعتراض میکنه به بازتاب گسترده ی اخباری که جنبه ی تبلیغاتی دارن و فان و عام پسند هستن مثل خبر برداشته شدن سینه ی آنجلینا جولی یا موارد مشابه و در عین حال فراموش شدن موضوعات مهم تری که بوده و هست : مثل نسرین ستوده (زندانی ای که به جرم سیاسی سه سال توو اوین حبس کشید) و ...


کلاً منظورش به رسانه هاست که اغلب درگیر حاشیه هستن (معمولاً این حرکت از سوی رسانه ها از روی عمد صورت میگیره) و مسائل مهم تر رو گاهاً فراموش میکنن ...


















من سفر کردم از ترانه شدن


کوچ کردم به سرزمین سکوت 


با گذر نامه ای که رو جلدش


جای ایران نوشته بود لی لی پوت






این ترجیغ بند فوق العاده زیبا خونده شده


اینجا شاعر اخساس خستگی ش و میگه که انگار از شعر شدن به سکوت پناه برده ... مثل یه پناهنده ...


ایران رو به لی لی پوت تشبیه میکنه 


لی لی پوت توو داستان "سفر های گالیور" ، کشوری بود که گالیور از دست مردم اونجا فرار کرد ...


















کشوری که تو اون ستاره میشن


با دوتا فیلم بند تُمبونی 


آدماش برگزیده میشن با


قاشقِ داغِ روی پیشونی






ایران رو اینجوری توصیف میکنه که میشه توش با یه فیلم و موضوع عام پسند بی محتوا سوپر استار شد... جایی که واسه هنر و هنرمندای واقعی ارزشی قائل نمیشن...


قاشق داغ روی پیشونی ... اینجاش من و یاد یه بِیت از آهنگ "اینجا ایرانه" بــــــهرام میندازه که میگفت : اینجا ریش بذار یقه ببند کارِت رووو غَلطَکه ! 


اینجام دقیقا منظور و مقصود همین تاثیریه که تظاهر به مسلمان بودن میذاره تو حل اکثر مشکلات...


















همه ی عمرشون و پُـــز میدن


به یه لوحِ گِلی گندیده


رستمن قاتلای سهرابی


که به ساز اونا نرقصیده






منظور از لوح گلی گندیده ، کتیبه ی منشور کوروش کبیر هست ! اینجا البته توهین نشده ... منظور شاعر اینه که صحبت از افتخار و غرور و ملیّت که میشه ما اگه حرفی واسه گفتن داریم، مدیون تاریخمون هستیم و الّا الان از خودمون هیچی نداریم ... 


اشاره میکنه به داستان رستم و سهراب ... و منظور از "سهرابی" که به ساز اونا نرقصیده میتونه "اشکان سهرابی" باشه که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ بر اثر اصابت سه گلوله به سینه‌اش در گذشت ... 


















جک و با لوبیای سحر آمیز


کاشتن توی خاک ناباور


پیچک سبزشون به ابرا رسید


تا چه غولی پایین بیاد آخر






با توجه به بیت های قبلی ، میتونیم این بیت رو نسبت بدیم به دولت ایران ... منظور شاعر اینه که نمیشه از سیاست سر درآورد . و معلوم نیست چیکار قراره بکنن ...


و اشاره میکنه به عواقبش ...


(البته یه نکته ای قابل ذکره که من صاحب این وبلاگ اضافه میکنم و ربطی به منبع اصلی نداره ... راجع به این دو بیت باید بگم که میشه به مسسلمانان اشاره کرد و انتظار ظهور یه امام و همون امامشون میشه غولشون ) 














شعبده بازی توو لباس سفید 


دلقکی با کلاه شیپوری


یه رابین هود سر به راه شده


یا گوریل بنفش انگوری 






اینجا یه سری شخصیت تعریف کرده و منظورش تنوع شخصیتی سران سیاست ایرانه ... منظور از کلاه شیپوری و لباس سفید به نظر من امامه و عبا و نوع پوشش آخوند هاست ...


رابین هود سربه راه شده میتونه میرحسین موسوی باشه و


گوریل انگوری هم دکتر روحانی = اشاره به رنگ بنفش ( که تو انتخابات اخیر ، رنگ طرفدارای ایشون بود ) 


















شادی مون قد توپ فوتبال و


پرچم سرزمینمون چینی


من هنوزم یه پونـــــزم روی


صندلی معلم دینی






منظورش اینه که ته دلخوشی و خوشحالیمون صعود تیم ملی به جام جهانیه و اینقد اوضاعمون خرابه


اشاره میکنه به واردات چشمگیر کالای ساخت چین 


و در آخر هم خیلی شیک به دین اعتراض میکنه ... وجود دین رو یه مشکل میدونه .. 










.






حالم این روزا حال خوبی نیست 


قلوه سنگی توو کفش این دنیاست 


من به روزای شاد مشکوکم 


شک دارم ختم ماجرا اینجاست






و این قسمت پایانی شعر ، شاعر بعد از همه ی مثال ها و خاطرات بدی که به یاد آورد ، حس میکنه که این آرامشی که فعلاً به جامعه حاکمه موقته و احتمال میده که اینم یه بازی باشه ...










امیدوارم که راضی باشید ... 






با تشکر شهاب تردید 






8 comments:

  1. لوح گلی گندیده به احتمال زیاد همون مهر نماز هست چون در بیت های قبلی کسانی رو میگه که مهر داغ بر پیشونی گذاشتند که معنی زیاد نماز خوندن میده لوح گلی همون مهر نماز هست و گندیده هم یعنی اینکه اونقدر پیشانی عرق کرده رو گذاشتند روی مهر کثیف و گندیده شده

    ReplyDelete
  2. Casino Game For Sale by Hoyle - Filmfile Europe
    › casino-games › poormansguidetocasinogambling casino-games › casino-games › casino-games Casino Game for 토토 사이트 sale https://febcasino.com/review/merit-casino/ by Hoyle septcasino on Filmfile Europe. Free shipping for https://septcasino.com/review/merit-casino/ most countries, no download required. Check the deals we have.

    ReplyDelete
  3. عالی بود...

    ReplyDelete
  4. چقدر قشنگ

    ReplyDelete
  5. بسیار ممنون

    ReplyDelete
  6. جک و لوبیای سحر آمیز ممکنه استعاره از جریان ‌اصلاحات باشه که جک (مردم) از ناچاری و خجستگی گاو پیر رو فروخت به لوبیای سحرآمیز بلکه معجزه‌ای بشه.
    خاک ناباور (نمیدونم چرا نابارور نیست) احتمالا سیستم ج‌ا به خاک و ناباروری یعنی نداشتن پتانسیل اصلاحات.
    پیچک سبز رسیده به ابرا، جنبش سبزیه که تا دور روحانی ادامه پیدا کرد و همچنان بهش «امید» داشتن
    رابین‌هود که قطعا میرحسینه. گوریل هم قطعا روحانیه.
    ولی راجع‌به شعبده‌باز سفیدپوش، اگه شعبده‌باز اشاره به شغل آخوند داشته باشه، پس میشه کروبی.
    شایدم چون شعبده‌باز مشکی میپوشه، باید بگردیم توی آخوندی پیدا کنیم که مثل آخوندای دیگه نمیپوشید؛ یعنی خاتمی!
    دلقک با کلاه شیپوری چیزی به ذهنم نمیاد ولی ممکنه دلقک چون لوده‌گر هست اشاره به احمدی‌نژاد کنه که مدتها با پوپولیسم و لوده‌گری و دلقک‌بازی ملتو جذب خودش کرد.

    ReplyDelete
    Replies
    1. ضمنا پیچک بار منفی دیگه‌ هم داره؛ در عین حال که خوشگله آفت درخته.
      و راجع‌به خاتمی هم باید این اصطلاح رو بکار ببرم: آخوندی با عبای شکلاتی! شعبده‌بازی تو لباس سفید. جور در میاد نه؟ نمیدونم!!

      Delete
  7. گذر نامه لیلی پوت: منظورش کشور کوتوله هاست(کوتوله های سیاسی)

    ReplyDelete