Monday 11 November 2013

متن مصاحبه CBC با شاهین نجفی

- مصاحبه کننده : آقای شاهین نجفی سلام .

+ شاهین نجفی : سلام

- این موضوع مشکلاتی را برای شما طی این دو هفتۀ اخیر به وجود آورده ، اول از همه اینکه اوضاع خودتون در چه حاله ؟

+ توی این دو هفته که به من گذشت خب مشکلاتی بود و سختی های خودشو داشت اما من آدم قوی ای هستم و میتونم مقاومت کنم اما الان همه چیز خوب و مرتبه.

- شما گفتید که همه چیز خوبه ، در صورتی که پنهان شده اید و آیا شما هنوز هم مورد تهدید قرار میگیرید ؟

+ بله من تهدید میشم و نگران این موضوع هستم اما من باید قوی باشم و دارم کار هامو انجام میدم اما قاعدتا باید نگران این موضوع هم باشم و باید رو مسئل امنیتی هم توجه داشته باشم .

- شاهین چقدر این موضوع رو جدی میگیری ؟ خصوصا به تازگی که بازی ویدئویی پخش شده که در آن نشان داده شده که هدف آنها کشتن شماست ، شما در آلمان زندگی میکنید و فکر میکنی که زندگی ی تو باز هم در خطر خواهد بود اگر حتی به ایران برنگردی ؟

+ ببینید ، این مسئله ای که برای من به وجود آمده مشکلاتی رو هم به وجود آورده و پلیس آلمان این مسائل رو بسیار جدی دنبال میکنه ، چون این مسائلی هست که به هر حال اعلام شده اما بحث این است که اگر اتفاقی برای من بیفته برای دولت آلمان بد میشه اما در جدیت این مسئله شکی نیست و ما باید مراقب باشیم .

- شاهین حال خانوادۀ شما در ایران و آلمان چطور است و درچه وضعیتی قرار دارند ؟

+من از ایران زیاد خبری ندارم اما اینو میدونم که آنها وضعیتشون خوبه و من با آنها زیاد تماسی ندارم و چون کار من به خانوادۀ من ربطی نداره فکر نمیکنم این مسئله برای آنها مشکلی رو به وجود همراه داشته باشه .

- آیا آنها میترسن ؟

+ نه فکر نمیکنم که مشکلی برای آنها تا الان به وجود اومده باشه .

- شاهین تا این لحظه تعداد زیادی فت وا در مورد تو توسط مقامات دینی در ایران صادر شده ، برای من بگو وقتی این خبرو شنیدی چه عکس العملی داشتی ؟

+ من وقتی اولین بار اینو شنیدم ، یعنی وقتی در اینترنت این خبر رو خوندم کاملا جدی باهاش برخورد نکردم ، چون من به تاریخ اون مقاله نگاه کردم و دیدم که تاریخش مال خیلی وقت پیش است و فکر کردم که یک موضوع بیهوده ای بوده و الان تموم شده و فکر میکردم که این یه بازیه تا منو بترسونن و داستان تموم میشه اما بعد از اینکه فهمیدم که برای اون فتوا جایزه ای معین کردند تا کسی این کار رو انجام بده ، یعنی همون صد هزار دلار پاداش و همچنین فتواهایی که علیه من صادر شده ، در شب هجده ماه می ، به پلیس رفتم و گزارش دادم . اولین عکس العمل این بود که جدی نگرفتم اما اون شب اینترنت پر شده بود از این خبر و من رو نگران کرده بود و باعث شد تا جدی بگیرم و فکر کردم که حالا قراره چه اتفاقی بیفته و خیلی نگران کننده شده بود برای من .

- تو میگی که وقتی اول این خبرو شنیدی فکر کردی که این یه شوخیه و برات جدی نبود و گفتی که بعد این موضوع کم کم نگران کننده شد . جدی گرفتی ، آیا ترسیدی ؟ از نظر روحی چه تاثیری روی تو گذاشت ؟

+ خب من با دوستام نشسته بودیم و داشتیم فکر میکردیم که چیکار کنیم و اولین کاری که کردیم ،فکر میکنم نیمه شب بود و به پلیس رفتیم و موضوع رو برای آنها تعریف کردیم اما پلیش آلمان زیاد مطلب رو متوجه نمیشدن که دقیقا چه اتفاقی افتاده و شرایط منو نمیتونستن درک کنن و عکس العمل من طوری بود که ، ببینید ! من آدمی نیستم که زیاد نگران موضوعی بشم یا اینکه بخوام بترسم یا استرس و فشار برای خودم به وجود بیارم و راسشتو بخواین من به نوعی منتظر این اتفاق بودم ، یعنی همون لحظه ای که این آهنگو خواندم میدونستم که همچین اتفاقی قراره پیش بیاد ، منتظرش بودم ، حالا نه صرفا با این آهنگ اما ممکن بود بعد ها سر آهنگ های دیگه اینا این حرکتو انجام بدن .

- یعنی تو میدونستی که قراره این اتفاق بیفته ؟

+ بله دقیقا منتظر بودم که اینجوری بشه ، چون مشکل اونا با من به خاطر مذهب یا امام یا از لحاظ دینی نیست ، از لحاظ سیاسی ست و حرفایی که من تو شعرام میزنم خطاب به نسل جوان هست و از مشکلات سیاسی میگم و من در نهایت میدونستم که اینا دست به نوعی تشویش عمومی می زنند علیه من و همیشه خواستند با استفاده از قرآنو کتاب آسمونیو امامو و این حرفا مردم رو دنبال خودشون بکشونن اما هیچوقت موفق نشدن.

- خب شما میگید این مسئله کاملا سیاسی است و هیچ ارتباطی با مذهب نداره یا ارتباطی با محتوای شعر شما نداره اما بذارید من یه سوال از محتوای شعر شما بکنم ، آهنگ شما به اسم نقی در اوایل این ماه به بیرون اومد ، آهنگ های دیگۀ شما هم خوب بودند اما اونها در مورد موضوعات دیگه ای بودند که ارتباطی به دینو مذهبو امام نداشتن ، شما گفتین که قصد توهین کردن به انسان های مذهبی رو نداشتین اما برای ما بگو که قصد و منظور تو از خوندن این آهنگ چی بود و چه پیامی رو میخواستی برسونی با خوندن این آهنگ ؟

+ ببینید توی هنر ما هیچوقت نمیتونیم واضح بگیم که هدف ما چیه یا چه منظوری داریم ، چون من فقط اون چیزی رو که احساس میکنم و به ذهنم خطور میکنه رو دنبال میکنم و من تابع اون لحظه هایی هستم که اینا کار خودشونو هم تحریم کنن ؛ و زامانی که من به سال پیش یعنی 2011 نگاه میکنم برای من یه سال خلاق تر همراه با تضاد ها و موضوعات خنده آوری که توی فضای دور و برم وجود داشت ، البته تضاد ها همیشه وجود دارند اما اینبار شکل طنز آمیزی داشت و اینبار جهت من رو سمت نقی عوض کرد و زمانی که نمایش نقی بر روی فیسبوک ظاهر شد و من مطلب و نوشتۀ مردم رو میخوندم خیلی برای من جالب بود چون نوشته های مردم خنده دار بود و اینجور بود که مسئله نقی برای ساخت این آهنگ شکل گرفت . اما من هیچوقت فکر نکردم که با نقی این اتفاق بیفته و همیشه فکر میکردم که با یک کار شاید مثل کار های قبلترم که مقداری تند و تیز تر هستند و اشاره داره به کارای جکومت اتفاق بیفته تا کار نقی که مقداری طنزآمیزه.

شما با ما همراه هستید و من با یک رپر ایرانی بنام شاهین نجفی دربارۀ فتوایی که علیه او اخیرا صادر شده صحبت میکنم ، او هم اکنون در جای نا معلومی در آلمان زندگی میکنه و من به او پیوستم .

- شاهین تو میگی که این کار یه کار طنزه و تو یک منتقد قدرتمند هستی در ایران و این آلوم ، در واقع جلد آلبوم طوری طراحی شده که شما مسجد رو با پستان لخت یک زن نمایش دادی ، تو اخیرا در یک مصاحبه با آلمان نیوز ، جرمن نیوز ، داشتی و گفتی که فاندامنتال نمیتونن به شوخی گرفته بشن اما تو همچنین گفتی هنر تو باعث دگرگونی در جهان میشه ، تو امید داری چه دگرگونی یا تغییری رو با آهنگات باعث بشی حتی وقتی که آهنگ طنز آمیزی به اسم نقی رو خوندی ؟

+ نه لزوما در مورد کار نقی اما زمانی که من به هنر فکر میکنم ، واقعا اگر قرار باشه تغییری رخ بده در جهان اون قطعا از طریق هنر خواهد بود و نه از طریق سیاست چون من اعتقادی به سیاست ندارم ، اما هنر اینطوری نیست ، هنر یک خلوص و پاکی و صداقتی درش هست که من بیشتر و بهتر میتونم بفهممش ، البته درسته من از هنر به عنوان یه چکش استفاده میکنم و شاید زمانی هنر زیانبار هم باشه اما فکر نمیکنم این خلاف معنی ی هنر رو ثابت کنه چون گاهی اوقات لازمه برای ساخت چیزی چیز دیگری رو خراب کنیم و این کاملا طبیعی ست ، ما در مورد ایران این مشکلات رو داریم و این مسئلۀ حساسیه که ما چطوری میتونیم در مورد چیزی صحبت کنیم که متلک یا توهین به حساب نیاد و من تمام ظرافتمو در مورد این کار بکار بردم اما من قصد توهین به نقی یا امام دیگه ای رو نداشتم ولی وقتی که من میگم مثلا مهدی خوابیده یا اینکه اسم نقی رو در کنار اسم های دیگری از جمله ویاگرا یا سکس یا اینجور چیزها بکار بردم این نشون عدم تلورانس توی ایران و همچنین نشون دهندۀ مذهب رادیکال در ایران بوده ، من فکر میکنم که باید ما هم فضایی داشته باشیم مثل آمریکا یا سایر کشور های غربی که بشه در اونجا اعتقادات خودمونو بیان کنیم ، حتی در قالب طنز و من فکر میکنم که هنر این کار رو میتونه انجام بده .

- تو میگی که هنر میتونه تغییراتی ایجاد کنه در صورتی که سیاست یا تظاهر کنندگان سیاسی نمیتونن ، تو به عنوان یه هنرمند فکر میکنی مسئولی که که این سیاست ها رو در ایران تغییر بدی ؟

+ من از این کلمات مقداری میترسم ، از این کلمات مثلا مسئولیت ، چون کلمۀ مسئولیت باعث میشه آدم کند پیش بره و من همیشه سعی میکنم که این کلمه رو بکار نبرم اما اگه قرار باشه که بکار ببرم سعی میکنم از طریقه آهنگم بکار ببرم و به نظر من یک شاعر یا موسیقیدان یا هنرمند یا هر چیز دیگه در وهلۀ اول در قبال خودش مسئولیت داره و وظیفۀ من این است که به عنوان کسی که از خونۀ خودش فرار کرده و حالا این آزادی رو داره که صداشو به گوش دنیا برسونه و بگه که در ایران چه میگذره و مردم در ایران این آزادی رو ندارند ، چون اگر بخوان که این آزادی رو داشته باشن کشته میشن یا میرن زندان ، اما یک حکومت برای یک جامعه میتونه نقش یک پدر رو داشته باشه ولی وقتی اون پدر خودشو مسول نمیدونه در مقابل اون طفل ، حالا به عنوان مثال من که مثل اون بچه ای که از اون خونه زدم بیرون مسئولیت اینو دارم که مثلا برم پلیس شکایت کنم یا به دنیا اینو داد بزنم که همچین اتفاقاتی در ایران داره میفته ، بله این مسئولیت منه .

- شاهین میگن که شما سلمان رشدی ی موسیقی هستی ، وقتی اینو میشنوی چه فکر میکنی ؟

+ راستشو بخواید من فکر نمیکنم اینطور باشه و در حالت کلی من مقابسه رو دوست ندارم یعنی دوست ندارم با کسی مقایسه بشم ، و اینکارو قبلا هم کردن در روزنامه ها آلمانی ، دربارۀ سلمان رشدی و همچنین امینم و یا امینم ایرانی ها و خیلی ها گفتن که من سلمان رشدی ی موزیک هستم اما در واقع من این ماقیسه ها رو دوست ندارم چون سلمان رشدی کار خوردشو انجام دادو داستان او کاملا با من فرق میکرد ، این ترانۀ من مشکل با شیعه رو درست کرد اما او در کل با هما مسلمونا مشکل داره ، برای همین نمی تونم این مقابسه رو بفهمم.

- بعضی از اظهار کنندگان میگویند که جامعۀ بین المللی و بخصوص آلمان که شما پناهندۀ اونجا هستید به اون صورت تمایلی راجع به صحبت کردن در مورد استرس و فشاری که در روی شما وجود داره نداره شما نظرتون و احساستون در مورد این حمایت ناچیز چیه ؟

+ ببینید شاید الان وقت خوبی نباشه که من در مورد این صحبت بکنم اما صادقانه ، وقتی بحث به سیاست و دولت آلمان میکشه ، اونا تکنیک ها و قوانین خودشونو دارند در مقابل با نگرانی هایی که ایجاد میشه ، همچنین الان بحث به پلیس کشیده شده و اون حمایتی که باید از من بشه تا الان شده و فعلا مشکلی وجود نداشته و اگر حتی یک درصد اتفاقی برای من بیفته چهرۀ خوبی برای دولت آلمان نخواهد داشت،چون زمانی که من روزنامه های اینجا رو میخوندم ، خبر من موضوع دوم کشور آلمان بود و به خاطر همین فکر میکنم که اونا هم نمیخوان برای من مشکلی به وجود بیاد و این نشوندۀ اینه که من چقدر حمایت شدم از طرف دولت آلمان و فکر میکنم فعلا باید منتظر باشیم و به زمان بیشتری احتیاج داریم .

- آیا تو عصبانی هستی از همه این اتفاقاتی که در حال افتادنه ؟

+ نباید بگم عصبانی هستم ، چرا که وقتی کسی میدونه چیکار داره می کنه در نتیجه عصبانیتی وجود نداره ، اما موضوع اینجاس که من اگه عصبانی باشم نمیتونم خودم رو کنترل کنم و نمیتونم به کارم ادامه بدم ولی من الان دارم هر روز مینویسم ، میخونم ، موسیقی تمرین میکنم ، در نتیجه عصبانیتی وجود نداره ، اما خب طبیعیه که من ناراحت میشم به خاطر اینکه من دارم میبینم چطور همه چیز داره پیشرفت میکنه در قرن 21 در حالیکه مردم سرزمین من فکر میکنن که هنوز ما داریم در 1400 سال پیش زندگی میکنن و هنوز دوست دارن در مورد زندگی دیگران و کسانی که نمیشناسن حتی و هزاران کبلومتر فاصله دارن ازشون به راحتی صحبت میکنن و به خودشون اجازه دخالت کردن تو زندگی ی اون افراد رو میدن و این موضوع منو ناراحت میکنه و دردناکه .

- شاهین من میدونم که تو باور داری کارتو و میدونی که داری چیکار میکنی در کار و حرفۀ خودت اما آیا اتفاق افتاده که بعد از ساختن یک آهنگ یا یک نوشتن یک شعر پشیمون بشی و اونو از بین ببری ؟

+ به هیچ عنوان

- اصلا ؟

+ به هیچ عنوان ، هیچوقت

- تو الان در حالت مخفی به سر میبری ، چند وقت فکر میکنی باید تو این شرایط بمونی و تحمل کنی ؟

+ من با توجه به شناختی که از خودم دارم فکر نمیکنم زمان زیادی طول بکشه ، ، بذارید یه چیزیو براتون بگم ، به من پیشنهاد شده بودی ، شاید من نباید اینو بگم ولی بذارید بگم ، پیشنهاد شده بود که هر چیزی رو که میخوام میتونم داشته باشم اما کارمو بذارم کنار و از حرفۀ خودم دست بکشم ، . ولی من چنین کاری نمیکنم ، من همیشه یک قدم به جلو برمیدارم و من به هیچ عنوان از راهی که در آن هستم عقب نمیکشم و همین الان که پیش شما هستم ، فردا کار جدیدی میخوام منتشر کنم ، یعنی هیچ تاثیری در راهی که من در آن هستم نخواهد داشت .

- اینجور به نظر میرسه از حرفات که تو باور داری که دوباره در در فضاهای عمومی اجرا خواهی داشت ، درسته ؟

+ یقینا ،

- فکر میکنی که نمیتونی به ایران برگردی ؟

+ من پیش از این هم نمی تونستم به ایران برگردم و با وجود این حکومت هنوز هم نمیتونم برگردم .

- امیدواری که چه اتفاقی برای تو اینجا بیفته ؟

+ در رابطه با من باید بگم که من آدمی هستم که کم آرزو می کنم چرا که من به حوادث معتقدم ، به قدرت مافوق خودم اعتقاد دارم که کنترل منو در دست میگیره و منو هدایت می کنه بنا بر این سخته که بخوام در مورد آرزوهام یا اینکه چه امیدی دارم صحبت کنم اما در رابطه با ایران و اینکه فکر میکنم چه اتفاقی میفته حقیقتا به این فکر میکنم که تهش یک روزی بتونم سرمو بالا بگیرم و بگم مردم سرزمین من در یک سرزمین آزاد دارند زندگی میکنن و طوری نباشه که ما رو با القاب تروریست و کلمات منفی خطاب کنند ، حالا فرقی نمیکنه که من به ایران برم یا نرم . من نمیخوام که دنیای تصویری وحشتناک از ایران و ایرانی داشته باشه ، به خاطر اینکه ما هوش و استعدادشو داریم ، ما افراد تحصیلکرده و موفق زیادی رو در آمریکا و اروپا داریم که اینها جدیدا باعث افتخار همۀ ایرانی ها هستند اما متاسفانه تنها فقط به خاطر اینکه دولت ایران در 30 سال گذشته خرابی های زیادی رو به بار آورده و باعث شده خیلی چیز ها از بین بره و به اعتقاد من در طی دراز مدت ما میتونیم دگرگونی ی فرهنگی رو که نیاز هست رو وجود بیاریم و اون قطعا با تغییر حکوت شروع خواهد شد و بعد از اون با نظام آموزش و پرورش به وقوع خواهد پیوست .

- فکر میکنی چه درس مهمی از تمام این اتفاقاتی که افتاده گرفتی ؟

+ خیلی چیزا ، من قبلا هم تجربۀ پنهان شدن رو داشتم اما نه به اندازۀ ایندفعه ، چند تا چیز برای من خیلی مهم هستند ، حتی قبل از اینکه اتفاق بیفته باز هم بودند کسانی که از من خوششون نمیومد و با من مخالف بودن ، و این خودش یه درسی رو به من یاد داد و اون درس صبور بودن بود ، من یاد گرفتم که چطور صبر کنم و ببینم حالا چه اتفاقی میفته ، اما تا الان همچین اتفاقی نیفتاده بود که تا این اندازه گسترش پیدا کنه ، و به خاطر همین موقعیتی که الان من توش هستم فکر میکنم موقعیتی هست که من دارم خودمو آزمایش میکنم ، در جایی که فضای محدودی دارم و ارتباطم با فضای بیرون کم هست اما من دارم ورزش میکنم ، آهنگ جدید درست میکنم ، فیلم میبینم ، شعر مینویسم و تنها مشکلم اینکه سیگار رو ترک کنم اما تا الان موفق نبودم اما غیر از اون همه چیز خوب پیش میره و مهمترین چیز برای من این بود که تنها با پیش اومدن این موضوع قدرتم نسبت به گذشته بیشتر شد .

No comments:

Post a Comment